آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۱۳۹۸ بازم مامان

| پنجشنبه, ۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ۱۲:۰۱ ب.ظ

سر صبحی با مامانت حرف بزنی و بگه امشب عروسی داداشته و دعوتم نکردن

در حالی که اونا ده سال پیش عروسی کردن

هی تو رو به اسم خواهرت صدا کنه و تو بپرسی اسمم چیه باز اسم خواهرتو بگه

بگی اسم دختر کوچیکت چیه؟ و اسم بچه خواهرتو بگه

آخرش با هزار مکافات اسمتو صدا کنه

نیم ساعت بعدش بیای آفیس بشینی و وانمود کنی همه چی خوبه و شروع کنی به ریسرچ؟

داشتم فک میکردم اینا رو برای استادم تعریف کنم؟ و اشکم اومد

منم آدمم خب...

  • ۲۳/۰۹/۲۸

نظرات  (۷)

من اینارو ۹ سال پیش تجربه کردم.....تجربه تلخ.....تلخ تر از هر چی تو دتیا هست. اینارو که گفتی حی کردم خودم نوشته. عجیب سخت گدشت این ۹ سال.

پاسخ:
متاسفم که تجربشو داری 😥😥😥
من خودمم از نزدیک سالها بخاطر مادربزرگم با این بیماری تجربه دارم
و حالا باز همه چیز داره تکرار میشه

سلام

خیلی سخته... اما خب چون خواهرتون را بیشتر می بینه طبیعیه اسم ایشون بیشتر به ذهنشون میاد.

از آنجاکه روی این موضوع مطالعه می کنم، می تونم چند مطلب را بهتون بگم که در کند شدن روندش موثره. البته خودتون دورید اما به خانواده تون می تونید منتقل کنید. 

- واقعا مهم نیست شما را چی صدا می کنه، مهم اینه که بیشتر از این احساس ناتوانی و سرکوفت نکنه. قطعا اشتباهاتی می کنه اما تا جاییکه می تونید اشکالی ازش نگیرید تا بهش فشار نیاد. (می تونید هر روز سر یک ساعت مشخص تماس تصویری بگیرید و بگید سلام من فلانیم و احوالپرسی کنید مطمئن باشید بعد یک هفته خودش اسمتون را درست میگه!)

-به بهانه اینکه اشتباه می کنه یا ضعیف شده، مسئولیت هاش را ازش نگیرید. سعی کنید بدون اینکه متوجه بشه اشتباهاتش را تصحیح کنید اما همچنان اجازه بدهید به غذا گذاشتن و بقیه کارهای خونه و حتی کارهای شخصی و اجتماعی که داشته ادامه بده چون هر کاری که ازش بگیرید، دیگه نمی تونید بهش برگردونید و یک قدم به ناتوانی نزدیک ترش می کنید. (البته اینکار انرژی و اعصاب زیادی می خواد اما ارزشش را داره)

- "محبت و انرژی مثبت" در کند شدن و حتی بهبود این بیماری معجزه می کنه (بخصوص از طرف همسر).

-خواب کافی و داشتن لحظات خلوت و آرامش تو بازیابی کمکشون می کنه.

-حتما در مصرف روغن و بخصوص شیرینی جات سخت گیری کنید.

- اگر ویتامین ب12 زیر 300 هست تزریق ماهانه داشته باشند.

-نمی دونم چند وقته شروع شده اما اگر هنوز خیلی وارد فاز توهم نشده و می تونه خودش را دیسکراب کنه حتما به یک روانشناس/روانپزشک مراجعه کنند.

-گذاشتن ورزش در برنامه (40 مین 3 روز در هفته) از کوچک شدن مغز جلوگیری می کنه.

-مطمئن بشید به اندازه کافی آب می خورند. 

 

آیا دارویی مصرف می کنند؟ 

پاسخ:
سلام

خیلی ممنونم از کامنتتون و نکاتی که گفتین
فک کنم تقریبا عکس همه اینا رو دارن انجام میدن
مثلا میدونم تقریبا آشپزی ای نمیکنه
محبت و انرژی ای نمیگیره. البته چون هرگز نداشتن همچین چیزی!
یا هربار اشتباه کرده بهش گفتیم و تصحیحش کردیم
دوست ندارم بگم اشتباهاتشو، ولی مثلا آب رو باز میذاره و بابا هم همیشه بهش میگه فک کنم
نمیدونم من نیستم اونجا شایدم نمیگه
متاسفانه وارد فاز توهم هم شده 
دارو هم زیاد مصرف میکنه. اصلا دکتر گفت این یکی از عوارض بیماری پارکینسونش بوده

  • راسینآل نوشت
  • الهـی عزیزم :(

    آره ولی خب با این تفاوت که من با مامانم تجربه اش کردم. مامان ۵۸ ساله ام!

    پاسخ:
    ای بابا ... :(

    قشنگ دلم آسمان :( بیا بغلم ...

    پاسخ:
    میخوام :\

    آسمان جان واقعا ناراحت شدم از خوندن این پست. هر چقدم بگم میفهممت نه راستش دروغه

    ولی اگه واقعا واقعا همزمان کار رو برات مشکل کرده حتما بگو که مشکل شخصی داری و نیاز به استراحت داری. چیزی که برای این کاناداییا خیلی مهمه حفاظت از ارامش روانمونه و ما هم باید یاد بگیریم گاهی خودمونو بغل کنیم و گریه کنیم و همه چی جز خودمون رو حواله کنیم به جایی که عرب نی مینداخت

    پاسخ:
    نمیدونم 
    حس میکنم خودمو ول کنم دیگه نمیتونم جمع کنم
    هرچند کلا کنترلی روی اوضاع خودم ندارم هیچوقت!

    متاسفانه اغلب همینطوره.
    البته نمیشه به مراقبین هم سخت گرفت چون خیلی تحت فشارند و خودشون هم نیاز به حامی دارند. اما هرجای قضیه که سبک زندگیشون را بهبود بدهند به همون نسبت به آرامش و ثبات نزدیک تر میشن.
    امیدوارم از همه دور باشه و درمان مناسبی براش پیدا بشه

    پاسخ:
    ممنونم
    انشالا

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">