1404 سه شنبه
دیروز سه شنبه بود و رفتم دانشگاه
سر صب دم در آفیس این پسر رو دیدم میخواس با یه دوستش بیاد تو آفیسمون فقط سلام گفتیم
نمیدونم چرا تو دانشگاه سختم بود باهاش مث بیرون صمیمی باشم
روز قبلشم بهش ظهری مسج دادم جوابمو 6 ساعت بعدش داد
گفت دوستش اومده دیدنش
حالا نمیدونم
ولی وقتی جواب داد یکمی ازم پرسید روزت چطور بود و اینا
وقتایی که میخواد از دلم دربیاره میگه "How was your day" فک کنم :))
دیگه یه بارم سر ظهر دم در دستشویی دیدمش و یه چند جمله ای باهام حرف زد
عصری بهش مسج دادم که کجایی. گفت دارم دوستمو تو جیم تشویق میکنم. مسابقه داره. گفتم کی میری خونه و کی میخوابی؟ گفت 11
گفتم میخواستم ببینمت. بریم یه قدم بزنیم؟ که گفت آره ساعت 10 قرار شد بریم
من سریع اومدم خونه و شام خوردم و ناهار فردامو آماده کردم و نماز خوندم
داشتم حاضر میشدم که 9:40 مسج داد که من تازه رسیدم خونه خیلی خسته و گشنه ام میشه فردا بریم؟
دیگه منم گفتم باشه و اشکالی نداره و باز پرسید how was your day
یه چت خیلی کوچولو کردیم و دیگه همین
راستش یه خورده خورد تو ذوقم. اما از طرفی هم اولش خودم بهش گفتم اگه خسته نبودی بریم
خب وسط هفته بود و من فک میکنم نباید انتظار داشته باشم که کسی انرژیشو بذاره برای قدم زدن آخر شب
اما از طرفی هم میگم میتونس از تشویق کردن دوستش توی جیم زودتر دربیاد تا بتونه با من بیاد
نمیدونم بعد از یه ماه اومده و شاید اونجا داشت با دوستاش دیداری تازه میکرد و نشد
میترسم فقط از شدت نایس بودنم یه مهرطلب داغون نشم و از اونور بوم نیفتم
میدونی؟ منظورم اینه نمیدونم تا کجا باید بهم برنخوره و از کجا باید نایس بودن رو بذارم کنار
حتی یه وقتا فک میکنم نکنه نباید بهش گل میدادم. نکنه این کارم نشونه بدی باشه و منو یه آدم آویزون جلوه بده
یادم باشه در این مورد با مشاورم حتما حرف بزنم
مثل همیشه از نظرات گرم و کارشناسانه شما هم استقبال میشه ^_^ بوس به کلتون
- ۲۳/۱۰/۱۱
من فک کنم نطر ندم بهتره چون پرسونالی در این مدل استاتوسم بیشتر به سمتی هست که برداشت بد افراطی دارم و بیشتر فکرم میره سمت اینکه ناامید باشم از یارو و اینا