1405 could we go for a walk?
دیروز نمیخواستم برم جیم که شاید این پسر بگه بریم قدم بزنیم حال داشته باشم
اما تصمیم گرفتم که برم
و خوب شد رفتم چون اصن شب به روی مبارک نیاورد که قرار بود بریم قدم بزنیم
هیچی دیگه
تو جیم الف و شوورش بودن با هم کلی حرف زدیم
برا خودم جلو اونا فحش گذاشتم که دیگه بهش مسج ندم
یعنی الف گفت فعلا یه مدت تو مسج نده ببین چی میشه
ساعت نزدیکای یازده داشتم فک میکردم ازش باید بکشم بیرون که مسج داد حالمو پرسید
روزش چند بار همو تو راهرو دیده بودیم و سلام علیک و چت کوتاهی کرده بودیم
ولی جدی این تصمیم رو گرفتم که کمی بیخیال تر باشم تا ببینم چی میشه
امروز هم رفتم از افیس وسیله بردارم دیدمش و سلام علیک کردیم فقط
بعد از تی ای نشسته بودم مقاله بخونم که دیدم در میزنه بهم گفت بیا
رفتم دم در و اون شکلاتایی که دوشنبه بهم گفت رو برام آورده بود داد بهم
دو تا دونه
منم تشکر کردم ازش
خیلی ملو و ملایمه این بشر
فعلا تا یه مدتی من بهش مسج نمیدم
تا ببینم چی میشه
دیگه من کارایی که باید رو کردم
براش گل خریدم، بهش محبت کردم و روی خوش نشون دادم و حتی پیشنهاد قدم زدن دادم
دیگه اون باید مدیریت کنه تا بیشتر باهام آشنا شه
پ.ن: شب داشتم شام میخوردم که مسج داد از شکلاتا خوشت اومد؟ منم دیگه یه کوچولو جوابشو دادم
یه جا حرفی نموند الکی بعد از چند دقیقه یه استیکر فرستادم سریع سین خورد نگو تو چتمون بود هنوز
خلاصه باز یه کوچولو الکی حرف زدیم گفت فوتبال رفتم و بردیم منم گفتم آفرین
چی بگم آخه
همین
- ۲۳/۱۰/۱۲
شاید داستان زبان متفاوته که communicate رو سخت میکنه