آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1415 صبح شنبه و ویکندم

| شنبه, ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳، ۱۰:۲۱ ق.ظ

دیروز صب به استاد ایمیل زدم که اگه میشه دوشنبه ببینیم همو

من خیلی درگیر تی ای بودم. گفت اوکی

دیگه رفتم دانشگاه و نشستم دو خط تا بعد از ظهر اضافه کردم

اصن یادم میره کجا بودم و بحر چه آمده بودم

ولی صب بهم گفتن میخوای شب بیای رستوران؟ گفتم اوکی

شب هم مزخرف ترین شیفت ممکن که مهمونی هالوین مزخرف و طولانی و چیپی بود رو هندل کردیم با ل

تیپ هم که بد نبود ولی خب اصلا در مقایسه با معمول خوب نبود

خلاصه...

امروز صب از وقتی پاشدم دلم هوس خوشمزه جات داشت

هی به خودم قول میدم دیگه شیرینی نخورم. نوتلا نمیخرم. شکلات که نمیخورم. اما از این بیکری سر کوچه نمیتونم بگذرم

خلاصه دیدم نمیشه. لباس پوشیدم رفتم یه شیرینی چری-گریک یوگرت و یه کروسان توت فرنگی خریدم

مگه هر روز صبونه باید پروتئین خورد؟ یه بار چیت دی ما باشه

والا

دیگه الان اومدم وبلاگا رو هم چک کردم. کامنتای گذاشتنی رو گذاشتم. یه دونه تایید کردنی هم جواب دادم و دیگه از الان فقط درس درس درس

به خدا

 

  • ۲۳/۱۰/۲۸

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">