آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

1424 لانگ ویکند

| دوشنبه, ۱۳ نوامبر ۲۰۲۳، ۰۹:۱۱ ب.ظ

ای کاش هیچوقت لانگ ویکند نباشه

من که درس نمیخونم. عشق و حالم که نمیکنم. فقط از کارام عقب میفتم

امروز روز دومیه که دوباره هیتر خراب شده و خونه سرده

امروز فقط آشپزی کردم

صب پاشدم ماهیچه بار گذاشتم. باقالی پلو رو آماده کردم

بعدش گفتم برای شبهام هم آش رشته بذارم

وسطش منصرف شدم. ولی دوباره به بار گذاشتن ادامه دادم

چون که دیدم واقعا شام نخواهم داشت

ماهیچه عالی شد. فقط یکمی زیادی شیرین شد به خاطر پیاز که ذائقه من نبود. شاید باید یه قاشق رب اناری چیزی میزدم بهش

تهش یه لیمو ترش چلوندم روشون. بد نبود. دستپختم رو دیگه میشه گفت خوبه.

ناهار اول یه کمی اولویه و باقی مونده غذای چند روز قبلم رو خوردم. انار هم دیشب خریده بودم دون کردم خوردم. بعدش که غذام حاضر شد یکمی هم ماهیچه با باقالی پلو هم کشیدم. 

بعدش غذاها رو توی سه تا ظرف ناهارم کشیدم برای 3شنبه و 4 شنبه و 5شنبه

یه تیکه ماهیچه هم اضافی اومد که هنوز براش تصمیمی ندارم

بعد نشستم استخونا رو خوردم. مغز استخونا رو مکیدم. غضروفاشو خوردم. خیلی خوب بود. اینجا دوباره دلم برای خونه تنگ شد

صب به همسر برادر زنگ زدم. خونه مامانش بود. غذاهامو رو گاز بهشون نشون دادم. مامانش کلی نازم کرد. از آشپزیم تعریف کرد

کاری که دیگه مامانم نمیکنه

تهش مامانم بگه دختر من خوشگله بابا. همین

اونجا یه لحظه دلم برای مامان خودم تنگ شد

زنگ زدم به بابا. مامان گیج قرصا بود. بهش غذاهامو نشون دادم. گفت من خیلی وقته نخوردم. باید درست کنم. همین

اصن احساس میکنم مادر ندارم. خیلی احساس کمبود محبت دارم

آش رشته هم خوب شد. با اینکه سبزی آش نداشتم و با ترکیبی از سبزی کوکو و پلو پختمش ولی طعمش عالی شد

توش کشک ریختم و کمی رشته

امروز غذاها رو که پختم دلم میخواس یکی بود که باهاش شر میکردم غذامو

وقتی یه چیز خوشمزه میپزم دلم نمیاد تنهایی بخورمش

ولی از حجم تنهاییم اینقدر براتون بگم که هرچی فک کردم کسی رو نیافتم که بخوام یا بتونم غذامو باهاش شر کنم

their loss

به هر حال...

از نتیجه آشپزی امروزم به شدت راضی بودم

برنامم اینه فردا صب زود بعد از صبحانه برم جیم. بعدش برم آفیس و کار و کار و کار... تا شب

همخونم هم که نیس. هیتر هم که خرابه. دیگه کجا بهتر از آفیس

صب بشه یه دوش بگیرم و برم خیلی خوبه

لباس ورزشمم حاضر کنم. یه بادی اسپلش هم بردارم

خوراکیام هم که آمادس

راستی امروز روز سوم رژیم بدون قندم بود

تصمیم دارم 21 روز شکر رو از رژیمم حذف کنم

در واقع منظورم کیک و شیرینی و شکلات و بیسکوییت و نوشابه و این چیزاس

اصلش اینه که هرچی توش شکر بود نخوری. ولی مثلا یه چیز مث کچاپ دیگه به نظرم اوکیه. من واسه خودم اینطوری ادجاستش کردم

ای بابا الان یادم اومد فردا ساعت 12 ظهر جلسه دارم باز

اه

البته پیتزا میدن :دی

ولی خب من که باقالی پلوی خوشمزه دارم ^_^
امروز تری شماره 5 رو شروع کردم. یه مقداری فشاری شدم ولی اوکیه انشالله

آها

توی این تعطیلات شخمی سیزن اول برکینگ بد رو تموم کردم و حالا سیزن دوش رو شروع کردم. فک کنم اپیزود سه رسیدم

شاید امشی هم بشینم فیلم ببینم

فردا اگر پاور پوینت را تموم کنم بفرستم برای استاد خوبه

نه. بهتره که الان بشینم خلاصه ها و نوت هاش رو بخونم :|

  • ۲۳/۱۱/۱۳

نظرات  (۸)

آفرین بهت ...

پاسخ:
ممنون

آسمان جان هر وقت از مامانت میگی من دلم میگیره، اینطوری که فهمیدم ایشون آلزایمر دارند، عزیزم برای خودت و خانواده ات آرزوی سلامتی میکنم. 

به به آفرررررررین چقدر خوبه آشپزی کردی، من هم اون قسمت آیینی پاک کردم استخون‌ها و غضروف ها را خیلی دوست دارم:))) 

واقعا خیلی همت کردی آش پختی! بنظرم واقعا غذای وقتگیری هست، من هم پریشب اش رشته پختم هنوز یه کم تو یخچاله :)

من هم همینطورم وقتی یه غذایی خوب میشه هی ذهنم میره پیش آدم‌های مختلف که بودند با هم میخوردیم:) 

از پسر خبری نیست؟ سرش گرم مامانش اینهاست؟ 

تند تند کارهات را بکن بعدش کلی حس خوبی میده که یه بخشی انجام شده:)

پاسخ:
بله درسته. ممنونم. همچنین برای شما
آره اصلا اون استخونا همیشه سهم من بودن به عنوان یه ته تغاری :)
آره اون هم مشغول مامانش اینهاس و علاوه بر اون تا دیروقت مشغول درس و کاراشه. یعنی حسابی سرش شلوغه
^_^

لعنت به روزگار.

هوس باقالی پلو با ماهیچه کردم لعنتیییی🤣

تو می نویسی من خودمو می بینم....

پاسخ:
بپز بخور لاناتی
متاسفم از این بابت :(

فکر کنم من خیلی لوس شدم.سر قسمت تنهایی ها دلم مچاله شد و اشک ریختم.شاید چون خودم بخصوص این روزها یه جور عحیبی تنهایی می کشم.ان قدری که شاید روزها بگذره و با یه آدم بزدگ حرفی جز کار و حرفهای مجبوری و روتین نباشه.

یهو دلم خواست میشد کانادا رو بکشم نزدیک کوههای تهران و بیام در خونتون و بگم به به میشه منم از آش و باقالی پلو بخورم.

آفرین که برای هفته ات غذای خونگی درست کردی.من اگه برای چند روز درست کنم احتمالا همه رو روز دوم سوم اضافه خوری می کنم و تموم میشه.ولی خیلی این ایده رو دوست دارم.

رب انار خوب میشه

هیتر درست شد؟یخ نزدی؟

نمیشه تعطیلات بری دوچرخه؟

عکس گرفتن دوست نداری؟

 

پاسخ:
ای وای من. ببخشید بابت اشکای قشنگت :(
ای جونم. کاش که میشد این کار رو کرد… 
من چاره دیگه ندارم هر روز نمیرسم واقعا آشپزی کنم
هیتر بلخره پریشب درست شد. یه جور بی حال و لاجونی!
خیلی سرده رو دوچرخه منجمد میشم رسما
چرا ولی از چی؟ در و دیوار؟
دلم چند تا دوست درست و حسابی میخواد!

خیلی وقته میخونمت بعد دیگه رمزدار کردی من هی دانشگاه میخونمت نمیومدم کامنت بزارم بگم اقا رمز به من بده اگه دوست داری.

در مورد ماهیچه من از هول فودز میگیرم و این حسو حالتو میفهمم. آشم اتفاقا دو روز پیش پختم دو روز داشتیم اش میخوردیم تو این هوای پاییزی طوری. 

این نوشته هات خیلیاش منو یاد اون اوایل دوران دکترا میندازه. هعیی روزگار. انقد زمان زود میگذره یه روز میای اینارو میخونی میگی عجب روزایی بود.

پاسخ:
روزای خوبی نیس
امیدوارم اون موقع بگم آخیش بلخره روز خوب هم اومد
خدا رو شکر روشنت کردم! رمز رو فرستادم برات

اول از همه بدو بیا بغلمممممم عزیزکممممم

دوما باقالی پلو نوش جونت آیا با باقالی تازه درستیدی؟ اگه اره چطوری یافتی؟

سوما برکینگ بد رو نتونستم ادامه بدم از خشانت بالای صحنه هاش

پاسخ:
مرسیییییی ^_^ بغل دووووس دارم ^_^ 
نه با باقالی خشک. از ایران آوردم توی یخچال نگهش میدارم. ولی باقالی تر فریز شده توی مغازه های ایرانی دیدم
وای منم اتفاقا الان داشتم دقیقا همینو میگفتم. داشتم میگفتم واسه من خیلی خشن بود همون فصل اولش. ولی حالا رسیدم به فصل دوش
تازه بارو داشت به خودش آمپول میزد من دستمو گذاشتم رو اسکرین که نبینم :))))
  • راسینآل نوشت
  • وای قطع شکر خیلی خوبه
    من یبار انجام دادم انرژی بدنم قدرتم کلا خیلی خوب شده بود 
    خیلی تاثیر داره

    پاسخ:
    دیگه داره بورینگ میشه
    یکم دلم میخواد با چاییم بیسکوییت بخورم
    البته تا الان که روز ششمه هیچ نشده وحشتناک بشه نتونم جلومو بگیرم 
    اما فرق خاصی هم حس نمیکنم راستش!

    چی شد رمز شد     میشه رمز بدید 

    پاسخ:
    به کسایی که از قبل من رو میخوندن و میشناسمشون رمز میدم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">