آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۴۰ مطلب در می ۲۰۱۹ ثبت شده است

(خدایا!

از اینکه مامان اینجور با پیرزن همسایه همذات پنداری میکنه خیلی ناراحتم

به اون مرحله رسیده که درداش رو با اونا شیر کنه 

خیلی بده این)

دیشب ع اومد اینجا

اصلا فازم به فازش نمیخوره

هیــــــــــــــــچ!

یعنی فازشو نمیفهمم بعد از اینهمه سن هنوز فاز شوخی دستی داره و من اصلا از اینجور رفتارا خوشم نمیاد

چون با این کاراش فقط میخواد سایزتو اندازه بگیره 

و بعد ایراد بذاره

وگرنه با خیلی از دوستای دیگه م هیچ مشکلی راجع به شوخی دستی نداریم و خیلیم اوکی هستیم

آدما چقدر میتونن از هم دور باشن

آخه یعنی چی که از هر فرصتی استفاده میکنه تا سایزمو دستش بگیره و بعد تحقیر کنه؟

الان که یکم بزرگ شدم میفهمم دلیل خیلی از کمبود اعتماد به نفس دوران بلوغ و حسای بدم همین رفتارای اون بود

چون نقش پررنگی تو اون برهه از زندگیم داشت متاسفانه

ولی خب حالا که فهمیدم

دیگه اجازه نمیدم

در حالی که خیلی از دوستا و اطرافیانم به هیکلم غبطه میخورن

و یادمه چند بار تو خوابگاه بهم گفتن لعنتی چه هیکلی داری تو

چرا راه دور بریم ییل همیشه بهم میگه خوش به حالت و غبطه مو میخوره

بعد این کون نشور هر بار میخواد تحقیرم کنه

و میگه چقدر لاغری

و هیچی نداری

و اله و بله

اونجوری باشه مانکنا هم هیچی ندارن

هر چی باشه هیکلم از اون هیکل قناس تو بهتره که

عین ماله‍

حالا چرا عصبانی میشی بابا، کالم دون! :))))

703

| شنبه, ۲۵ می ۲۰۱۹، ۰۳:۲۵ ب.ظ

آخرین باری که بهم پیام داد اولش گفت خوب هستید ایشالا؟

این یک گام مثبت بزرگ رو به جلو هست برای من

مخصوصا که در جوابش گفتم شما خوبید ریپلای کرد و نوشت ممنون از لطفتون

چون یبار اول پیامم ازش پرسیدم خوب هستین اصلا جواشو هم نداد :|

«همینقدر مغرور...، همینقدر بدقلق...»

702

| شنبه, ۲۵ می ۲۰۱۹، ۰۶:۳۵ ق.ظ

*یکی از باگ‌های خلقتم هم اینه که میرم دسشویی جیش میکنم

بعد میام اتاقم دمی بیاسایم درجا پی پی دارم :|



**با بابا یواشکی رفتیم بستنی خوردیم

که مامان نفهمه

اما وقتی اومدم اتاقم صدام کرد

گفت مث دزدا رفتی مث دزدام اومدی؟

به بابا گفتم همین جمله رو میگه ها :)))))))))




*** ترجمه دارم باز!

701

| پنجشنبه, ۲۳ می ۲۰۱۹، ۰۲:۰۱ ب.ظ

سحریمو پختم

در عرض ده دیقه آماده شد

ده دیقه هم گذاشتم جا بیفته

دیگه سر بیست و پنج دیقه زیرشو خاموش کردم خیرشو ببینی

خیلیم خوشمزه شده ایشالا

کاری داشت؟

700ـ کسی رمز خواست بگه

| پنجشنبه, ۲۳ می ۲۰۱۹، ۱۲:۳۶ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • ۲۳ می ۱۹ ، ۱۲:۳۶

699

| پنجشنبه, ۲۳ می ۲۰۱۹، ۰۱:۴۸ ق.ظ

یا اصلا ترجمه نمیاد،

یا همه صد تا صد تا با هم ترجمه دارن :|

۶۹۸

| چهارشنبه, ۲۲ می ۲۰۱۹، ۰۱:۳۱ ب.ظ

امروز نتایج دکتری اومد!
منی که هیچی نخونده بودم و فقط یدونه تخصصی زده بودم مجاز شدم

الانم دو جا دعوت به مصاحبه :)))))))

خودم خندم گرفت!

دو تا دانشگاه صنعتی

هر چند دانشگاهای قوی ای نیستن

ولی جالبه

هنوز به مامان بابا نگفتم 

میدونم بگم داستان میشه

اما الان میخوام به بابا بگم

مطمئنم از فردا همه جا باید بشینن بگن و پز بدن :|

۶۹۷

| چهارشنبه, ۲۲ می ۲۰۱۹، ۰۱:۲۹ ب.ظ

امروز بعد از یک ســــــــــــــــــــــــــــــــــال و انـــــــــــــــدی! همدیگه رو دیدیم :|

درست نمیدونم کی بود. اما فکر کنم آخرین بار آبان یا آذر ۹۶ بود که با هم بیرون رفتیم

وای که چقدر تند گذشت!

امروز دیدیم همدیگه رو

من باز ضربانم بالا رفت و عین احمقا دستام شروع کرد به لرزیدن

چرا من اینقدر ضعیف و سست عنصرم که این دستای لعنتی هر چی میشه باید بلرزن؟

مطمئنم که اونم دست و پاشو گم کرده بود

وقتی رفت یه نگاه به انگشتر مس تو دستم انداختم

و با خودم گفتم 

اون حلقه تو انگشتش کرده و من این انگشتر مضحک مسی رو :|

به هر حال... 

زود خودمو جمع کردم باز

اما خب ....





یه ترجمه دارم که باید بشینم انجامش بدم 

خیلی کارا دارم

خیلی!




***** راستی اسمم رو عوض کردم

من بعد از آواره تغییر داده شدم به آسِمان ^_^

۶۹۶

| سه شنبه, ۲۱ می ۲۰۱۹، ۰۳:۳۶ ب.ظ

چند  روزیه بدجوری قفل کردم روی کوتاه کردن موهام

هی عکس موی کوتاه نگاه میکنم

هی تصمیم میگیرم کوتاهشون کنم

هی منصرف میشم

حالا نمیدونم درسته کوتاه کنم یا نه

البته همچین مویی هم ندارم که اینقدر دلبستشم

بیشترم واسه اینه که موهام کلی طول میکشه تا بلند شه

و اینکه نمیدونم موی کوتاه بهم میاد یا نه

هرچیم میگردم عکس دوران جاهلیتمو پیدا نمیکنم که موهامو کوتاه کوتاه کرده بودم

چقدر ریسکی بودم قبلنا

عین پیرزنا شدم پاک

اما مطمعنم که به محض اینکه کوتاهشون کردم همه عروسی میکنن :| حتی خودم

این خط اینم نشون

امروز عصری زد به سرم پاشدم بعد از کلی پیاده روی رفتم به شهر همسایه و گشت زدم و هیچیم نخریدم برگشتم خونه

البته چرا، مورچه کش خریدم با هدبند ورزشی

همین دیگه

کلی هم بعد ظهر تو اتاقم یوگا کردم

هاااااا.... رفتم اون کیفی که دلمو برده بود رو هم از نزدیک دیدم و دست گرفتم

هم خیلی پررنگ تراز اون چیزی بود که انتظار داشتم و هم خیلی کوچیک بود

کیف پولم توش جا نمیشد

خب ۱۲۰ هم خیلی براش زیاد بود

تقریبا منتفیه

اما دلم یه کفش تابستونی کرم رنگ باز میخواد

که اگه بخوام داشته باشم قاعدتا یه کیف کرم هم میخواد خب

راستی یه مانتو هم دیدم ۱۷۸ تومن

ازین سوسکیا بود و حس باکلاسی بهم میداد

منتها رنگش دقیقا رنگ همون سرخابی قبلیه خودم بود

و اینکه بسی گران بود دیگه

اینم تقریبا منتفیه مگه اینکه خر مغزمو گاز بگیره و یا حراج بزنه مغازه هه!


695

| سه شنبه, ۲۱ می ۲۰۱۹، ۰۱:۱۸ ب.ظ

دیگه حتی حوصله دم به دیقه چک کردن تلگرام رو هم ندارم :|