آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۲۵ مطلب در ژانویه ۲۰۲۳ ثبت شده است

1266

| چهارشنبه, ۴ ژانویه ۲۰۲۳، ۰۱:۴۲ ب.ظ

چهارشنبه، 4 ژانویه، 13:40

 

دیروز کلا اینستا چک نکردم

اما امروز صب تو تخت یه لحظه دانلودش کردم بازش کردم

پشیمونم اما شاید دو دقیقه هم نشد و پاکش کردم

بیشتر میخواستم یه نوتیفشو ببینم که اونم مال لاگینم با لپ تاپم بود

از 12 اومدم دانشگاه و دارم مثلا کار میکنم

خیلی کند پیش میرم متاسفانه

 

قبل دانشگاهم رفتم بانک کشها رو ریختم به حساب

 

1265_ ترک روز دوم

| سه شنبه, ۳ ژانویه ۲۰۲۳، ۰۱:۰۰ ب.ظ

سه شنبه، ۳ ژانویه ۲۰۲۳، ۱۲:۵۸

 

دیشب قبل خواب، بعد از بیست و چهار یاعت پاکی از روی وب اینستامو یه لحظه چک کردم

وسوسه هم شدم نصب کنم هر شب قبل خواب فقط چک کنم اما بر نصب غلبه کردم

دیروز کل روز به آشپزی و ورزش توی خونه و حموم و لیزر و ازین مسخره بازیا گذشت

شب هم ع زنگ زد که چایی بیام؟ اومد و تا یازده و خورده ای حرف زدیم و یه کاسه لوبیا خوردم و خوابیدم

امروز صب سختم بود پاشم از جام اما هشت و ده دقیقه پاشدم و صبونه و این چیزا، نه و نیم اومدم دانشگاه اول رفتم جیم و بعدش اومدم افیس ساعت یازده

نیم ساعت با مامان اینا حرف زدم و الانم نشستم به نوشتن مقاله. کار سخت و جانفرسا

تا الان دو خط نوشتم!

امیدوارم شب سینما کنسل بشه

1264- ترک اعتیاد از اینستا

| دوشنبه, ۲ ژانویه ۲۰۲۳، ۰۵:۳۶ ب.ظ

دوشنبه، 2 ژانویه 2023، 17:30

 

دیشب قبل از خواب اینستامو حذف کردم از روی گوشیم

امیدوارم که وقتم رو کمتر به بطالت بگذرونم و از این وابستگیم کمتر بشه!

ببینم تا کجا میریم...

امروز ظهر ساعت 12 پا شدم

صبونه دیروقت قهوه و نون و پنیر و خیار، و نون و کره بادوم زمینی و کره کوکی خوردم

نماز خوندم

یه کمی با ال حرف زدم

ورزش شکم و کاردیو انجام دادم

ناهار ماهی گذاشتم به همراه اضافه لوبیا پلو خوردم

دیدم دوتا بادمجون وضعیت بحرانی دارن. کبابی و فریزشون کردم

قارچها رو شستم، خورد و فریز کردم

یه مرغ بیرون گذاشتم برای فردا ناهار ساندویچ مرغ درست کنم. چون میخوام برم دانشگاه

سس قارچ هم برای ساندویچ درست کردم

خوراک لوبیا برای شام چند شب بار گذاشتم

الانم باید دوش بگیرم و مقاله بخونم

خدایا تو رو خدا کاری کن که مقاله بخونم و مقالمو بنویسم تا جمعه که میتینگ دارم

1263- شب سال نوی خود را چگونه گذراندید؟

| يكشنبه, ۱ ژانویه ۲۰۲۳، ۰۴:۴۲ ب.ظ

یکشنبه، 1 ژانویه 2023، 16:35

 

خب. دیروز صب پاشدم ماست درست کردم. عصر هم سر کار بودم. چیتان پیتان کردم و رفتم سر کار. قرار بود تا دیروقت کار کنیم. اما ساعت 8 اینا بود که گفتن برو. بازم دو تا میز بیشتر نداشتم. یکیشون هم بیچ بازی درآورد و اعصابم رو خط خطی کرد. زنیکه *** سفارشی که مادر الدنگش داده بود رو گردن نمیگرفت و کلی شر و ور گفت و پول یه غذاشو هم ما نگرفتیم بازم زر مفت میزد و ناله زاری میکرد. ایشالا غذا کوفت خودش و مادرش بشه به حق پنش تن

تازه سر سرو زهر مارشون موهامو هم سوزوندم ایشالا تو آتیش جهنم بسوزه زنیکه سلیطه

آخیش یه کم خنک شدم :)

هیجی ساعت 8:30 اومدم خونه و تو راه زنگ زدم به ع که شب با اف بیان خونمون که گفت مهمون دارم و تو بیا. نمیخواستم برم خونشون. گفتم بذار به اف بگم که گفت به اونم بگو. اما اف جواب نداد.

منم اومدم خونه به کمی گریه کردم چون حالم گرفته بود. تنها هم بودم. نشستم یه انار دون کردم خوردم. یه کنسرو دلمه داشتم اونم خوردم. دیگه نشستم ویدیو دیدن و این کارا میخواستم سریال نگاه کنم که ع پیام داد که بیا و این حرفا. منم پاشدم سریع یه زیتون پرورده درست کردم حین حرف زدن با خواهر و با خودم بردم. دیگه تا ساعت نزدیکای 3 صب اونجا بودم. نشستیم دو قسمت سرایلشونو دیدیم و دیگه اومدم خونه تا بخوابم شد 4!

اینم از شب سال نوی ما!

1262- صبر مادری

| يكشنبه, ۱ ژانویه ۲۰۲۳، ۰۴:۲۳ ب.ظ

یه کلیپی داشتم توی اینستا میدیدم که یه مادری با نی نی کوچیکش میان صب واسه خودشون یه نوشیدنی با شیر و قهوه درست کنن

مادره دو تا لیوان میذاره و به نی نی هم هر چی خودش میریزه میده

اول یخ رو میریزن

بعد شیر. یه کوچولو شیر رو اونور گرفت نی نی، اما مامان سریع لیوان رو گرفت زیرش و نریخت رو میز

بعدش مامان برای خودش قخوه میریزه و به نی نی هم شیر کاکائو میده اما نی نی همشو خالی میکنه روی میز

اینجا من نزدیک بود سکته کنم

اما مادره چیکار کرد؟ گفت اصلا مهم نیست. چیزی نشد. و بدون تمیز کردن میز ادامه دادن به کارشون و خامه رو اضافه کردن و یه کمی هم گذاشت توی دهن نی نی

کلا انگار هیچی نشده

خب لامصب حداقل میزو تمیزش میکردی

بعدشم در لیوان رو بست و نی گذاشت و همونجور داد دست نی نی که بخوره

حتی ته لیوانو تمیز نکرد که شیر کاکائویی بود

لیوان خودشم شیری شده بود

کلا من چند باری سکته کردم

چقدر خونسردن این خارجیا آخه؟