آسِمـــــان می‌نویســـد...

بایگانی
پربیننده ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۰۲
    260
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۶/۰۵/۱۵
    265
  • ۱۵/۱۱/۱۶
    210
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264
  • ۱۷/۰۴/۲۳
    ...
  • ۱۵/۱۰/۳۰
    287
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
محبوب ترین مطالب
  • ۱۵/۰۷/۱۵
    263
  • ۱۶/۱۰/۰۴
    291
  • ۱۶/۰۴/۱۹
    240
  • ۱۵/۰۷/۳۰
    265
  • ۱۶/۰۱/۱۸
    228
  • ۱۶/۰۵/۰۳
    257
  • ۱۶/۰۴/۳۰
    254
  • ۱۷/۰۲/۰۷
    310
  • ۱۵/۰۷/۲۴
    264

۳۹ مطلب در آوریل ۲۰۱۹ ثبت شده است

663

| جمعه, ۱۹ آوریل ۲۰۱۹، ۰۲:۴۲ ب.ظ
دیشب سه خوابیدم
موقع خواب یه کمی از دو تا کتابام خوندم
یکیشون سو بورینگه
اونیکی فعلا تو مودش
صب یازده پاشدم
صبونه کم خوردم
یه کمی ویدیو پیاده کردم و طرح کارگاه ریختم
ناهار دوس نداشتم
زن داداش رفت واسم غذا آورد اونم کم خوردم
بعد از ظهر به برادر یه کم کمک کردیم با زنش شیرینی پختیم
با چایی خوردیم
بعد اونا رفتن یه کوچولو یوگا کردم
بعد دیگه موهامو اتوکشی کردم
باز نشیتم نت گردی و بطالت وقت
دیگه اینکه حس درس اینا نداشتم
اما باید بخونم 
من بیشعور نباید وقتمو به بطالت بگذرونم
شت...
الان میخوام یه نگاه به کدم بندازم :(

*** شاید از دور خیلی کول و کتابخون و فیلم بین و مهندس به نظر برسم
اما در واقع سطح زندگیم خیلی پایین تر از این حرفاس
یه جورایی بیرونش مردمو کشته توش خودمو
امیدوارم ارتقا ببخشمش

662

| پنجشنبه, ۱۸ آوریل ۲۰۱۹، ۰۱:۱۵ ب.ظ
خب تصمیم گرفتم من بعد فیلمایی که میبینم و کتابایی که میخونم رو یه خلاصه ای ازشون یه گوشه یادداشت کنم تا بعدها یادم نره چی به چیه و رشته کار از دستم در نره
از امسال شروع میکنم

**الان دیدم یه هشتگ کارای با فرهنگی داشتم قبلا!

اواخر ۹۷ و اوایل ۹۸ «مردی به نام اوه» رو تموم کردم بلخره بعد از چنددددد ماه
خب داستانش طولانیه و در این مقال نمیگنجه 😂😂😂

بعدش «پرنده من» رو خوندم اونم چرت و پرت بود

«چای نعنا» رو خوندم عالی بود

«مسخ» و داستانهای دیگر کافکا رو شروع کردم هنوز نصفه مونده

در سرزمین محکومان خیلی چندشه. دلم نمیکشه بخونمش

«مردی با کبوتر» رو دارم میخونم

آفرین به من👏👏 چند تا کتاب خوندما!!!!!
آماشالاااا


راجع به فیلم هم بگم،
اواخر پارسال بود فکر کنم «little women» رو دیدم. اقتباسی از کتاب زنان کوچک بود. بد نبود. اما مثل کتاب نبود

«inception» یه فیلم تقریبا تخیلی راجع به ذهن و اینا بود

«eternal sunshine of the spotless mind» اینم عملا تخیلی بود و به ذعن و اینا ربط داشت

«manchester by the sea» راجع به یه برادرزاده و عمو بود. دوسش داشتم

فعلا دیگه یادم نمیاد چه فیلمی دیدم
ظاهرا سال پرباری بوده تا اینجا
حالا که نوشتم راضیم ازش😊😊



چقدرم خلاصه شونو نوشتم :)))
بابا اسمشون هست که یه سرچ کنم میاد دیگه. چه کاریه عامو :)

۶۶۱

| چهارشنبه, ۱۷ آوریل ۲۰۱۹، ۰۳:۴۲ ب.ظ

در یک اقدام ناگهانی تصمیم  گرفتم مصرف اینستامو بیارم پایین و در اقدامی ناگهانی تر زدم کلا حذفش کردم

فردا با چالش یک روز بدون اینستا سپری خواهد شد و این به این معنیست که خوار تلگرام و بلاگ درآورده  خواهد شد :)))

خیلی هم بی جنبه 

اما انصافا فردا رو یه کم مفید باشم

امضا

660

| چهارشنبه, ۱۷ آوریل ۲۰۱۹، ۰۹:۳۱ ق.ظ

مواد صافی را روی موهایم گذاشته و کلی سشوار و اتو زده ام

الان به سان وحشی بافقی یا مجنون لیلا با موهایی در صورت اینجا نشسته ام!


 و درود بر کاشف شیر موز

یک موز، دو عدد خرما، کمی شیر، کنجد، پودر پسته، محتویات شیرموز من است.


659

| سه شنبه, ۱۶ آوریل ۲۰۱۹، ۱۰:۰۱ ق.ظ

یه دوس پسرم نداریم عطر گرونقیمت بهمون کادو بده :|

658

| سه شنبه, ۱۶ آوریل ۲۰۱۹، ۰۹:۳۸ ق.ظ

آخ که چقدر دلم برای این بولگاری جاسمین نویرم تنگ شده بود ^_^

چقدر حسای خوب واسم آورد

دیگه هرگز عطر ارزون نمیخرم

بازم باید پولامو جمع کنم یه عطر قشنگ بخرم

هیچوقت آدم از خرید عطر گرون پشیمون نمیشه

تازه کلی هم واسم میمونه


#چنده الان یعنی؟

-یا خود خدا!

نزدیک ۸۰۰ هزار تومن وجه رایج مملکت

یادم باشه بطریشو قایم کنم :|

  • ۱۶ آوریل ۱۹ ، ۰۹:۳۸

657

| سه شنبه, ۱۶ آوریل ۲۰۱۹، ۰۷:۳۶ ق.ظ

مقاله رو ادیت کردم فرستادم واسه مشاور

در حال حاضر تل.گرامم باز نمیشه

به شدت گرسنمه

به مامان یه حرفایی زدم که پشیمونم

گفتم خوابگاه بودم راحت بودم از دستتون

از وقتی اومدم از دست کاراتون فقط حرص میخورم

گفت تو با من چه مشکلی داری مگه؟

دلم سوخت واسش

کاش نمیگفتم

تو دلم نگه میداشتم

از این به بعد تو دلم نگه میدارم

گفتم کلا میگم

تو خونه میمونم از دست شماها حرصم میگیره فقط

حالا تا نبودم دهنمو سرویس کرده بود که هیچ جا نمیتونم برم

الانم که هستم مگه جایی میره؟

ولی واقعا تو خونه موندن سخته واسم

جواب دکتری هم اومد

نخونده بودم

اما مث همه شرکت کنده ها مجاز شدم

تقریبا نصف شرکت کننده ها رتبه آوردم

پاشم برم بیرون یه چیز بخرم؟

پول ندارم که

وات د هل!

خدایا توبه!

بعد از ظهرم یه چرت خوابیدم

برم یه چرخی بزنم بیام بشینم یه چیزی بخونم تا کله م بیشتر نپوکیده

اوه شت! کارگاه! کارگاه! خودم رو باید آماده کنم


  • ۱۶ آوریل ۱۹ ، ۰۷:۳۶

656

| سه شنبه, ۱۶ آوریل ۲۰۱۹، ۰۱:۰۲ ق.ظ

خر این موقع صب میره خواستگاری؟

تازه الان صبونه خوردم

اشتباه نکنید! بعد از رفتن زنه

در واقع از خواب پاشدم رفتم دسشویی و دلی از عذا درآوردم. تازه صورتمو شسته بودم که مامان گفت آماده شو بیا

مسواک زدم و اومدم اتاقم خط چشم کشیدم که دیدم در میزنن

محل ندادم

هی در زدن 

رفتم وا کردم دیدم مامانه

گفت با زنه داریم میایم

کلی تو اتاقم فحشش دادم

آخه ده صب؟ خواستگاری؟

ای بابا

حالا موهام به انیشتین گفته بود زکی

سریع یه اتو کشیدم به موهام

کرم زدم به صورم و یه لبلو 

حالا موندم چی بپوشم

شانس آوردم سرد بود اون بلوز بافت صورتیه رو پوشیدم

هیچی دیگه

به همین سادگی اینهمه مقاومت میکردم زنه یلخی پا شد اومد خونمون

از خونه نگم که بازار شام بود

زنه یه کم لنگه مامانمه فک کنم

البته شاید خیلی زرنگ تر و مارموزتر

تا اونجا که فوضولی بچه نداشتن داداشم اینا رو هم کرد

به تو چه فوضول

آخه من نمبفهمم به کسی واقعا چه ربطی داره

این یه مسئله شخصیه. تعداد افراد خانواده یک آدم!

اینجا چرا اینجوری شد؟ همه علامت تعجبا میرن ته؟

هیچی خلاصه یه چایی براش آوردم لمبوند

از اول تا آخر هم هی حرف پسرش رو زد

حسابی هم بهش وابسته س

چون اون یکی پسرش اینجا نیست

فکر میکنم اینکه از یه شهر بزرگتر پاشده اومده یه شهر کوچیک برای پسرش دنبال زن میگرده واسه همینه که دختره رو بچپونه تو مشتش

خیلی بدبیم نه؟ خب حق دارم

آره. گفت یه بار دیگه هم یه شهر دیگه رفتن خواستگاری پسره خوشش نیومده

معلومه دنبال دختر چشم و گوش بستس! 


655

| دوشنبه, ۱۵ آوریل ۲۰۱۹، ۱۲:۵۷ ب.ظ

بالاخره تصمیممو گرفتم. ۹۰ تومن دیگه جای دوستم ریختم و یه بن کتاب دیگه گرفتم (به جای خرید اون کیفی که دوسش داشتم)

شاید بعدا کیفه رو خریدم

اما در حال حاضر ته حساب روزمرم ۱۶۵۰۰ تومن باقی مونده :)

اینقدر خوشحال!

خب خدا روزی رسونه

این ماه همه لوازم بهداشتیم با هم تموم شدن

از کرم پودر و مرطوب کننده و تافت و پاک کننده آرایش چشم که تقریبا دوبرابر شده قیمتش و ضد آفتاب که هنوز نخریدم

تا ۲۰۰ تومن کادوی عروسی که البته ۱۵۰ تومنشو مامان بابا بهم برگردوندن

خلاصه خرجم بالا بود این ماه

۱۸۰ تومن هم که برای بن کتاب رفت

امیدوارم بن خودمو بهم بدن!



امشب با همسر برادر رفتیم پیاده روی. برگشتنی کراشم رو دیدم توی راه

داشت با موبایل صحبت میکرد

چه صدای کلفت غولتشنانه ای داشت

خیلی صداش داغون بود

نمیدونم یعنی اونم من و بچه بازیامو یادشه یا نه!

چه کارا که بخاطرش نمیکردم!


غروب یه سری پیام به مشاور دادم و ایرادای گنده گندشو گفت

الانم نشستم که درست کنم

فردام قراره مادر اون پسره بیاد منو ببینه

چه گه خوریا

ننه بیاد منو بپسنده بعد اگه خوشش بیاد پسرش ببینه

بعد شاید بپسنده شاید نپسنده

عنتر ها هم به بهشت نمیروند!

۶۵۴

| يكشنبه, ۱۴ آوریل ۲۰۱۹، ۰۴:۱۶ ب.ظ

آقا نزدیک یک شب بود نشسته بودم با دوستم چت میکردیم و پشت سر راهنماعامون حرف میزدیم

که ناگهان نوتیفیکیشن اومد  از کی؟ از راهنمای اون که مشاور منه 

یعنی یه لحظه خراب کردم تو خودم

حالا بی دلیلا


نیست حرفش بود، انگار یهو درو وا کرد اومد تو اتاق

از اونور استرس گرفتم نکنه از اون مقاله ای که داوطلبانه ازش گرفتم اما هنوز کار نکردم بپرسه

هر چند نپرسید اما خودم لو دادم

دیگه تبریک سال نو گفت و شرمندم کرد گفتم ببخشید من باید بهتون تبریک میگفتم (عجب بیشعوریم من)

از قضا بابت مقاله خودم پیام داده بود

اما اول ازم سراغشو گرفت

یعنی مستقیم نگفت خوندم

اول پرسید به کجا رسیده

گفتم تقریبا تمومه

اما نگفتم که راهنما گفت قراره بده تو بخونی

اونم گفت آره دکتر داد بهم توی عید خوندم

مثلا خواستم اطلاعات اضافه تر نداده باشم

بعد دیگه گفت یه سری ایرادات مونده

فایل رو میدم بخون بعد بهم خبر بده

منم گفتم چشم

حالا نشستم خوندم ایراداش خیلی پیچیده نیست. در واقع عملا ویرایشیه

فردا بهش پیام بدم ببینم چی میخواد بگه

یه سریاشم حتی اصلاح کردم همین امشب

اینجور اکتیو دانشجویما :))

دیدم اسم منو اول نوشته استاد. دمش گرم. اسم خودشم دوم نوشته. بعد فقط اسم زن دوستشم آورده. تعارف نداشت اسم شوهر خالشم میاورد

وای یه جا وسطاش استاد راهنمام واسه مشاورم کامنت گذاشته یادشون رفته پاک کنن. خیلی خندیدم یعنی. خب البته با هم دوستن. ولی من دانشجو دیدم کامنتشونو. حالا نمیدونم تو فایلی که میفرستم واسه مشاور اون کامنت رو پاک کنم یا بذارم بمونه به روی خودم نیارم!

نکته اینجاست که من قد بز هم از ژورنال و کیو چند و ایمپکت فکتور و سایتیشن و کرسپاندینگ آدر و نویسنده اول یا چندم و کوفت و زهرمار سر در نمیارم